مترجم:یوسف
...دوباره زمستان امده
زندگی تو این فصل مشکله
امروز همه جمع میشن؟
بله،اعلیحضرت
پس من باید به سالن جلسه برم
یک روز سرد زمستانی مثل امروز
بعد از چند سال تو چول وون رخ میده
این طور بوده،اعلیحضرت
مثل یک منظره است
تو سه امپراطوری هستن که بخوان منو ببینن
من دوباره به اسم امپراطور اینجام
شنیدم مردم چول وون تو بدبختی هستن
چیزی نمیدونم،اعلیحضرت
انها رنج میکشن چون امیدی ندارن
شادی شون همون گرسنگی و بیماری هست
اگه فقط به من ایمان بیارن
خدمتکار
بله،اعلیحضرت
میفهمی چی میگم؟
متوجه نمیشم
اعتقاد داری که من یک مایتریا بودایی هستم؟
با تمام قلب حس میکنم
شما یک مایتریای واقعی هستین
بله،همین طوره
ولی به نظر میرسه کسایی هستن که شک دارن
واسه همین احضارشون کردم
میخوام به قلب شون نگاه کنم
قبل از این که شروع بشه
بیا به باغ بریم
بله،اعلیحضرت
دلیل این جلسه غیر منتظره چیه؟
نمیدونم ولی به هر حال باید برم
یعنی ممکنه اتفاقی بدی افتاده باشه؟
نمیدونم
این جلسه به سرعت تشکیل شده
فقط هم به خاطر دستور اعلیحضرت بوده
مراقب باشین
قصر جای خطرناکیه
مطمئن باشین
تا وقتی دهان و گوش مون بسته باشه
خوبه
چانگ؛همراهی شون کن
بله،خانم
چی باعث تشکیل این جلسه شده؟
هر بار اعلیحضرت دستوری میده
نگران نباش
گان در حال جنگه
باید خدا رو شکر کنیم که تو همچین وضعی
بهم گفتن شرایط شهر بدتر شده
بله..ما باید چی کار کنیم؟
تنها کاری که میتونیم بکنیم صبره
این جلسه باعث عصبانیت من میشه
چرا؟
مسئه بودایی موضوع ما بوده
ولی اعلیحضرت ناگهانی همه رو احضار کرده
ما ممکنه موقعیت عالی تو قصر داشته باشیم
ولی باز از ترس نمیتونم چیزی بگم
نمیفهمم چرا این جلسه تشکیل شده
چی باعث شده جلسه فوری تشکیل بشه؟
وزرای عزیز
وزیر
مدتی میشه ندیدمتون ارباب پارک حالتون چه طوره؟
خوش حالم که شما رو میبنم
بله،اعلیحضرت وظایفی بهم داده
بیاین بریم
ما رو صدا زدین،ملکه؟
چرا اعلیحضرت تشکیل جلسه فوری داده
موضوع چیه؟
نمیدونم ولی
بهم بگو
فکر میکنم به خاطر موضوعات اخیر بوده
استخراج کننده زیرنویس:محمد رضا
اولین باره که
مردم زیادی
یک مایتریای بودایی
همراهی شون کنید
در امان هستیم
قلب من به تپش در میاد
دور از قصره
خوبه که شما رو میبینیم
به گفتن مشغول هستین